وقتی همه چیز یهویی پیچیده و عجیب میشه

ه میشه, هرجا صحبت از تلاش و مبارزه و برون رفت از شرایط موجود بود من این ادم رو مثال میزدم

یک دختر که محدودیتهای جامعه و خط قرمزهای خانواده ش نتونست متوقفش کنه و همچون یک گلادیاتور با موانع و مشکلات پیش روش مبارزه کرد و شکستشون داد

اما مبارزه جدیدش یکم نگران کننده هست

ماجرا از پارسال شروع شد که بعد از صعودها و طبیعت گردی ها همراه با لحظات و خاطرات خوبی که همراه خودش میاورد از درد کمر هم شکایت میکرد

گذشت تا اینکه اسفندماه دکتر هرگونه فعالیت سنگینی رو براش ممنوع کرد

امسال به متخصص کایروپراکتیک مراجعه کرد و اون بخاطر دیسک و تنگی کانال حتی پله و دانشگاه هم رو براش ممنوع کرد

قرار شد ۳۰ جلسه بره تا درمان بشه اما هفته پیش دکتر بهش گفت بدنت به درمان مقاومت نشون میده و اگر دوست داری ادامه بدیم مگرنه درمان رو متوقفش کنیم

چقدر سخت بود شنیدنش برام

راه حل بعدی جراحی هست, ترسی از جراحی نداره و بارها بخاطر چشمش زیر تیغ جراحی رفته اما نگران هست و حق هم داره

اگر درمان نشه ورزش, تفریح و رشته ش(مربوط به جنگل) رو باید رها بکنه و تلاش چند سالش برای رسیدن به هدف بزرگش یعنی گرفتن بورسیه تحصیلی به اروپا در هاله ای از ابهام قرار میگیره

خودش نه اما تمام فعالیتهاش فلج میشه,

 

امیدوارم این مبارزه رو هم با پیروزی پشت سر بذاره

و چقدر مسخره هست امیدواری برای کسی که در موقعیتش نیستی و کمکی هم بهش نمیکنی

 

planet of the apes...